١٥ بهمن ١٣٨٢

نسخه #١

در جست‌و‌جوى فضاى همگانى ايده‌آل

آتوسا افشین نوید

آنچه در پى مى‌آيد شرح مختصرى است از يك پروژه‌ى تحقيقاتى درباره‌ى ابعاد ذهنى فضاهاى عمومى آن گونه كه در تصور جوانان ايران شكل گرفته است. از دانش‌آموزان دبيرستان دخترانه‌اى در تهران، كه همه بين ١٢ تا ١٤ ساله بودند خواستم كه تجسم‌شان را از فضاهاى همگانى و نيمه‌همگانى شرح دهند. اين تحقيق به سه بخش تقسيم شده بود. در بخش اول و دوم از دانش‌آموزان خواستيم كه درباره‌ى تصورشان از فضاهاى همگانى به طور عام صحبت كنند و تنها در مرحله‌ى آخر بود كه جوياى معنا و توصيف روشنى از اصطلاح «فضاى همگانى» شديم.

در خلال بخش اول اين تحقيق دانش‌آموزان درباره‌ى احساسات خود، از قبيل انصاف، خوشحالى، آزردگى، و برخى مشكلاتى كه با فضاهاى همگانى ازقبيل پارك‌ها، رستوران‌ها، پياده روها وغيره داشتند صحبت كردند. نتايج اين گفت‌ و‌گوها مرا به سمت طراحى اولين پرسش‌نامه سوق داد.

در اين پرسش‌نامه از دانش‌آموزان خواسته شده بود كه فضاهاى عمومى و نيمه‌عمومى را تفكيك و طبقه‌بندى كنند. آنان براى توصيف هر يك از فضاها از واژه‌هاى متفاوتى استفاده مى‌كردند. مثلاً بيشترشان براى كافه واژه‌ى دوست‌پسر و براى رستوران واژه‌‌ى خانواده را به كار مي‌بردند. اين گونه واژه‌هاى كليدى مرا به بخش دوم اين تحقيق، براى يافتن واژه‌هايى براى هريك از فضاها كشاند. بنابراين پرسش‌نامه‌ى ديگرى را طراحى كردم كه دانش‌آموزان را به مهم‌ترين واژه‌هاى مربوط به تصوير ذهنى شان از هر يك از فضاهاى عمومى سوق مى‌داد. معلوم شد كه، مثلاً، مراكز فرهنگى هيچ‌گونه بازده مشتركى براى آنها ندارند. سينماها را كاملاً متفاوت با تئاترها توصيف مى‌كردند و همين‌طور پارك‌هاى نزديك خانه‌هايشان براىشان كاملاً با پارك‌هاى دورتر تفاوت داشت. واژه‌هايى كليدى چون شادى، آرامش و صلح را براى پارك‌هاى محله‌هايشان، و آرايش، ترس، وغيره را براى پارك‌هاى دورتر به كار مى‌بردند.

در خلال اين بخش، از فضاهايى چون مراكز خريد، سينماها، مراكز فرهنگى، كافه‌ها، رستوران‌ها، پارك‌ها، ميدان‌هاى ورزشى و خيابان‌ها نام ‌بردند. علاوه بر اين فضاهاى عمومى مشترك، دانش‌آموزان به صحبت كردن درباره‌ى برخى فضاهاى ايده‌آل، فضاهايى بدون مانع و محدوديت علاقه داشتند. به نظر آنان اين فضاها در چت‌روم‌ها و وبلاگ‌ها وجود داشتند. سواى آنكه از فضاى مجازى به عنوان فضايى ايده‌آل سخن مى‌گفتند، ترجيح مى‌دادند كه جاهايى را در شهر پيدا كنند كه بتوانند با دوستان‌شان گفت‌و‌گو كنند و رابطه‌هاى جديدى را تجربه كنند.

بخش سوم تحقيق متشكل از چند جلسه‌، به شيوه‌ى حل‌مسئله‌ى جمعى بود. در هر جلسه فضاهاى عمومى موجود و فضاهاى عمومى ايده‌آل مطرح مى‌شد. واژه‌هايى را كه دانش‌آموزان در خلال اين جلسات مطرح ‌كردند مى‌توان به دو دسته تقسيم كرد. دسته‌ى اول واژه‌هايى را در بر مى‌گيرد كه احساسات دانش‌آموزان را نسبت به فضاهاى همگانى موجود بيان مى كنند. به نظر مى‌رسد كه ساختار و فرم شهر به حد كافى آنان را اقناع نمى‌كند. شهر را به صورت دنياىى فاقد رنگ (يا خاكسترى) تصوير مى‌كردند كه به سبب كمبود اطلاعات كافى آنان را سردرگم و دچار احساس عدم امنيت مىكند. تشابه خيابان‌ها، فاقد تابلو بودن آنها، ميدان‌هاى همانند و پياده‌روهاى باريك در ايجاد اين احساس عدم امنيت نقش دارند. آنان واژه‌هايى از قبيل خيابان، جاده، پياده‌رو و ميدان را در كنار واژه‌هايى چون ملال‌آور، بى‌روح، ساختگى، ناهماهنگ و وحشتناك قرار مى‌دادند.

دسته‌ى دوم واژه‌ها فضاهاى همگانى ايده‌آل را توصيف مى‌كنند. اينها واژه‌هايى از قبيل آزادى، موسيقى، رَنگ، رقص، گل، منظم، مرتب، صداقت، بى آزار، و سكوت هستند. دانش‌آموزان واژه‌هايى را نيز كه معرف انواع تازه‌اى از فضاهاى همگانى‌اند جزو همين دسته نام مى‌بردند. اين واژه‌ها به مراسم، آداب و رويدادهاى ويژه‌اى مربوط اند كه همه‌ى ايرانيان در طول سال در مواقع و مناسبت‌هاى مختلف در آنها شركت مى‌كنند. آنان در هنگام توصيف فضاهاى همگانى به سراغ واژه‌هايى چون نوروز ، محرّم ، آتش‌بازى و جشن‌فوتبال مى‌رفتند. اين واژه‌ها بيانگر فضاهاى فيزيكى دائمى نيستند بلكه به بازه هاى زمانى‌ در درون فضاهاى همگانى اشاره دارند. جشن‌ و پايكوبى مردم در هنگام پيروزى تيم ملى فوتبال، جشن همگانى چهارشنبه‌سوريى، جشن نوروز و عزادارى محرّم فعاليت‌هايى هستند كه در سراسر كشور كمابيش به نحو همانندى انجام مى‌شوند. به نظر مى رسد كه چون مكان براي اين گرد‌هم‌آىى‌ها و فعاليت‌‌هاى جمعى وجود ندارد، در جايى، نه در دنياى فيزيكى، بلكه در دنياى ذهنى به هر حال تجسم مى‌يابند و فضاهاى همگانى موقتى را به وجود مى‌آورند. درواقع، هنگامى كه (برخى از) فضاهاى همگانى فيزيكى از بين رفته باشند يا دست‌رسى دائمى به آنها ميسر نباشد، مردم نياز خود را با خلق تصاويرى ذهنى از آنها برطرف مى كنند و خاطره‌ى آنها را در هر فرصتى كه دست دهد زنده نگاه مى‌دارند. همان‌گونه كه مردم نياز خود را به محلى، مثلاً براى رقصيدن، با ريختن به خيابان‌ها به بهانه‌ى هر نوع موفقيت ورزشى ارضا مى كنند، نيازشان به مكانى براى گردهم‌آيى را نيز با شركت در مراسم سوگوارى مذهبي (صرف‌نظر از ميزان اعتقادشان به چنين مراسمى) يا نوروز ارضا مى‌كنند. چنين است كه فقدان مكان‌هاى خاص با جايگزين‌‌هايى جبران مى‌شود كه بازه هاى زمانى در فضاهاى همگانى‌اند.

+افزودن به مجموعه
 ایجاد پی دی اف
موارد مشابه:

برچسب‌ها

خصوصی و عمومی

...